آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
نويسندگان
|
روانشناسی
سه شنبه 17 خرداد 1390برچسب:, :: 9:8 :: نويسنده : مهران رضایی
معضل مهم جامعه کودکان اگر این روزها تقویم را ورق بزنید دقیقا میبينید که زیر صفحه شانزده مهر نوشته شده روز جهانی کودک. امسال برنامههای روز جهانیکودک با شعار: در همه جای ایران، با همه کودکان» اجرا میشود. گرچه این روز هم مانند بسیاری از روزها در حد همان تقویم است اما به هر حال بهانهای است که سری به بچهها یا کودکان و مشکلات آنها بزنیم. کودکان میوههای زندگی و ثمرهتلاش آدمیاناند. بچهها آرزوهای بزرگی ندارند. توقعشان کم است. پیامبر بزرگ اسلام در آموزههای خویش حرمت و کرامت نهادن به کودکان را به عنوان یکی از اصول مترقی آموزههای اسلامی به پیروان خویش آموختند و ائمه بزرگوار شیعه در تکریم اولاد و میوههای زندگی احادیث گهر باری از خود باقی گذاشته اند. همچنین مقام معظم رهبری بارها در سخنانشان بر اهمیت دادن به کودکان تاکید داشتهاند و فرمودهاند: اگر مسئولان فرهنگي بخواهند مساله کودک و نوجوان را آنچنان که هست مورد اهتمام قرار دهند، خيال ميکنم از ساعات خوابشان هم خواهند زد تا به این مساله بپردازند. بنا بر آمار یونیسف، تنها اختصاص 5 دلار برای هر کودک، موجب نجات 90 درصد از کودکان از مرگ و بهبود زندگی آنها در یک سال است. کودکان، آسیبپذیرترین گروه در هر جامعه هستند. آنها فقط یک بار فرصت رشد دارند و آن فرصت امروز است نه فردا؟ آنها به به علت ویژگیهایی که از نظر سنی دارند نیاز به حمایت و مراقبت شدید دارند اما گاهی بزرگسالان به دلایل مختلف به جای حمایت از کودکان آنها را مورد آزار جسمی، روانی و سو استفاده قرار میدهند. طبق نظر کارشناسان مهمترین علل این اتفاقات به دلیل ناآگاهی والدین، مشکلات اقتصادی، اعتیاد، بیماریهای روانی والدین و مشکلات خانوادگی صورت میگیرد. یکی از موانع رعایت حقوق کودکان در ایران عدم تغییر و به روز نشدن قوانین جاری کشور در این زمینه است. از جمله مواردی که روز به روز در ایران شایع تر میشود، کودک آزاری است. کودکآزاری در سالهای اخیر افزایش چشمگیر و نگرانکنندهای در ایران داشته که تشدید فقر و بحرانهای خانوادگی از عوامل این روند صعودی است. بنابر آمارها کودک آزاری در سال 86 در ایران نسبت به سال پیش از آن سه و نیم درصد افزایش داشته است. همچنین بررسی نشان میدهد که در سال 75 ده درصد از کودکان بین 10 تا 18 سال مشغول کار بودند و کودکان کار محسوب میشدند. اما مطابق آمار سال 85 این تعداد به 12/7 درصد رسیده که جمعیت 1 میلیون و 660 هزار کودک ایرانی را شامل میشود. این در حالیست که با توجه به آمار جمعیت و تعداد دانشآموزان هماکنون بیش از 3 میلیون و 600 هزار کودک خارج از چرخه تحصیل قرار دارند. بنابر این گزارش تعداد کودکان کار و خیابانی در ایران دقیقا مشخص نیست اما میتوان با اطمینان گفت در سال جاری تعداد کودکان خیابانی شناسایی شده در تهران نسبت به سال پیش دو برابر شده است. همچنین به گفته مدیر عامل انجمن حمایت از حقوق کودکان در ایران بیش از 900 هزار دختر خانهدار وجود دارند که با تعریف یونیسف کودک محسوب میشوند. در ايران تنها در سال ۲۰۰۶ميلادي نزديك به دو هزار و ۷۰۰كودك زير ۱۵سال جان خود را در اثر حوادث رانندگي از دست دادند و نزديك به ۹۵هزار كودك و نوجوان زير بيست سال مصدوم شدند. جای بسی تاسف است روز کودک در ایران تنها به برگزاری تعدادی جشنهای محدود و ارائه تعدادی هدیه به کودکان و پخش کارتونها و برنامههای تکراری از شبکه های مختلف تلویزیون شده است و بررسی مشکلات آنها و ارائه خدمات به کودکان تنها به این روز اختصاص یافته است. در سازمان بهزيستي كشور هر روز همكاران روابط عمومي سازمان بريده هاي جرايد را كه به كار و فعاليت هاي اين سازمان مربوطند براي ادارات كل مي فرستند. چون حيطه فعاليت هاي اين سازمان بسيار گسترده و متنوع است بسيار طبيعي است كه اين بريده ها گاه خيلي قطور و خودشان در حد يك مجله 50 تا 60 صفحه اي بشوند. بخشي از اين مطالب حوادثي است كه در جرايد روزانه كشور چاپ مي شوند كه خواندن آنها بخصوص در عصرها و شب ها كه خسته از كار روزانه هستيم با توجه به محتواي آنها ناراحت كننده و عذاب آور است. ديشب داشتم سرانجام مرد تفتي را مي خواندم حتما شما هم جريان اين فرد را شنيده ايد كه در شهر تفت طي يك سال و نيم گذشته چند نوجوان را بعد از تعرض به آنها كشته و بعد جسد شان را در چاهي در باغ محل كارش انداخته است. بخش درد آور ماجرا آن بود كه اولين قرباني او فرزند باجناقش بوده و آخرين آنها هم يك سال و نيم بعد برادر همين نوجوان. يعني اين جلاد بيمار در طي يك سال و نيم خانواده باجناقش را با كشتن دو فرزند پسرش از هستي ساقط كرده است. بعد از خواندن اين ماجرا از شدت درد حاصل از ان نتوانستم ادامه دهم و ناچار از اداره بيرون زدم تا مفري و گريز گاهي براي انديشيدني تلخ داشته باشم. راه رفتم و فكر كردم و ساعتي بعد كوفته و خسته به خانه رسيدم با دردي كه هنوز هم ادامه داشت. چرا اين را نوشتم؟ امروز روز جهاني مبارزه با كودك آزاري بود و همه يا نه حداقل من منتظر تا همان روزنامه ها كه هر روز وجدان ها را چنين غلغلك مي دهند مطلبي يا چيزي بنويسند اما متاسفانه كمتر مطلبي ديدم ( حداقل در چند تاي معروف تر آنها) . بگذريم . به هر روي من وظيفه خود مي دانم در اين باره كمي براي خوانندگان بنويسم. مشاهده مي شود كه با اين تعريف جهان كودكان را خيلي دوست ندارد چرا كه با اين اوصاف معمولاً بخش زيادي از كودكان جهان قرباني آزار و اذيت بزرگسالان مي شوند. آمار ها موجود نشان مي دهند كه متاسفانه پديده كودك آزاري در جهان در همه كشور هاي دنيا اعم از پيشرفته يا در حال پيشرفت به وفور وجود دارد. حتي در مدارس هم كه جاي علم است و دانش كودك آزاري وجود دارد. نه اشتباه نكنيد منظور من گوش گرفتن معلمي از دانش آموزي بازيگوش نيست؛ نه منظور آن تكه هايي است كه بعضي از آموزگاران محترم به بچه اي در برابر ساير بچه ها مي گويند غافل از انكه همين مطالب مصداق بارز كودك آزاري عاطفي يا رواني است و تاثير جبران ناپذيري بر روان كودكان دارد اميد آنكه ياد بگيريم كودكان را دوست بداريم و با آنان كودكانه رفتار كنيم حتي اگر از دستشان ناراحت و ناراضي باشيم.
صفحه قبل 1 صفحه بعد |
||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
![]() |